ترنم جونیترنم جونی، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
آلاء جونمآلاء جونم، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

ترنم لحظه های زندگی

دختر دوست داشتنی من

شکوفه های بهار من

ترنم محبت  آلاء

خیییییلی عقبیم ...خیییییلی

  سلام دوست جونا ... همه ببخشید منو ... اصلا فکرشم نمیکردم که اینقد غیبتمون کبری بشه من و ترنم و نی نی جان (بقول ترنم) و خونه داری و کلاس و ... آه خیلی گرفتار بودم وهستم و فکر یکنم باید چندتا پست تصویری داشته باشیم . . .   ...
8 آبان 1393

soookhtegi

Salam dost joona  moteasefane lCD lap topam sokhte koli axo majarahaye khob darim k az bayanesh mazor shodam ishala to avalin forsat midorostamesho miyaaaam  . Mamnonam ke halemono miporsin  . mibosameton   bishtar az in ba mobil sakhte ... hey hame chi mipare ...  ...
3 دی 1392

عکسای مهد

  سلام ترنم جونم ... نی نی جونم سلام ایشالا شنبه میرم سونو 3بعدی هم بهتر میبینمت هم اینکه میفهمم خدا منو مامانیه کی کرده ... دختر بلا یا پسر طلا 4شنبه رفتم مهد ترنم 2تا از عکساشو که آماده بود بهم دادن فعلا ایناست تا بعد   8 آذر 92   ...
8 آذر 1392

یه مامانیه تنبل

  به همه سلام ... چه قد تو این مدتی که نبودم شرمنده دوستای گلم شدم که دائم حالمونو می پرسیدن از همتون ممنونم مهربونا ... خیلی خوشحالم که دوستایی به این گلی دارم با اینکه بهشون سر نمیزدم اما اونا میومدن پیشم و جویای احوالمون بودن حالا از این مدتی که نبودم بگم ... تنبلی بیداد میکنه شدم یه مامانیه تنبل اما خدارو شکر شلخته نشدم و درسته که تو هر کاری یه کم کوتاهی میکنم اما حداقلش اینه که با توجه به وسواسی که داشتم همه جا مرتب و تمیزه ... ترنم جونم که واقعا منو اذیت مبکنه این نی نی طفلکی هنوز نیومده ترنمو با خودش در گیر کرده ماجرایی دارم با این دوتا خانوم از وقتی فهمیده پای یه نی نی دیگه در میونه هر شب تشریفشو میاره تو تخته ...
2 آذر 1392

بعد از کلی تاخیر ...

  دوست جونا سلام اول بابت این همه تاخیر معذرت میخوام هم از شما وهم از ترنم جون جونم که به خاطر گرفتاریهایه این چند روزه نتونستم این طرفا بیام البته تا جایی که ممکن بوده به دوستامون سر زدم و البته تعدادی از دوستان هم لطفشونو ازمون دریغ نکردن که از صمیم قلب ازشون ممنونم امشب هفتم مادر جونی برگزار شد ... روحشون شاد . وقتی برمیگشتیم تو راه خوابت برد عزیزم  منم  بعد از مدتها دست به دوربین شدم جمعه 2 - 3 هفته پیش با عمو علی و عمو مسعود رفتیم طرقبه ناهار بعدم شهر بازی که حسابی بهت خوش گذشت مامانی جونم قربونت بشم که واسه من بوس فرستادی عزززززیزم اینم شهربازی که به درخواست خودت بیشتر فیلم گرف...
5 آبان 1392

عید قربان + متفرقه های مهر ماه

  ترنم جونم سلام عزیز دلم این روزا من خیلی مامان تنبلی شدم خیلی دیر میام سراغ وبت اما مامانی چیکار کنم که اصلا حالم خوب نیس وتو هم فوق العاده بهانه میگیری از دل درد بگیر تا دندون درد ... منم هی باید نازتو بکشم که ناراحت نباشی و فکر نکنی چون دارم یه نی نی میارم به فکرت نیستم ... گرچه همیشه اینم میگی که : ا صلا به فکر من نیستی فققط به فکر اون نی نی کوچولوی تو دلتی !!! منم دیگه نمی دونم چیکار کنم  بگذریم . . . روز عرفه من داشتم همراه تلوزیون دعای عرفه میخوندم شما هم غرق بازی با تبلتت بودی من بلوز بافتنی تنم بود اونوقت تو اینجوری واسه عید قربان ما هم یه قربونی داشتیم که ب ابایی بردش خونه ماما...
25 مهر 1392